بازیگرانی که طی فیلمبرداری شرایط وحشتناکی را تحمل کردند
شغل بازیگری، شغل رویایی بسیاری از افراد شناخته میشود و دوست دارند تا به عنوان یک بازیگر مطرح هالیوودی شناخته شوند؛ شما اگر بازیگر مطرحی باشید بدین معنی است که میتوانید مقدار زیادی پول صرفا جهت آنکه وانمود کنید شخص دیگری هستید بدست بیاورید، افراد زیادی شما را خواهند شناخت و طرفدارانتان به شما عشق خواهند ورزید. با دریافت چک حقوقی قابل توجه خود میتوانید از یک تا دو سال به خود استراحت بدهید و نگرانی نداشته باشید. اگر بازیگر معروفی باشید میتوانید ... و
البته این حرفه سختیهای خاص خود را نیز دارد، اگر شما یک بازیگر مطرح باشید با سیل عظیمی از دخالتهای خبرنگاران مزاحم در زندگی شخصی خود رو به رو میشوید. این خبرنگاران حتی به لباسی که بر تن دارید نیز دقت کرده و آن را زیر سوال میبرند، آنها میتوانند زندگی عشقی شما را نیز زیر نظر بگیرند و با ایجاد شایعههایی مختلف ذهن شما را درگیر کنند اما اینها همه رنجهایی است که یک بازیگر مشهور باید با آنها کنار بیاید.
اگر این اصطلاح درست باشد که هنرهای بزرگ با تحمل رنج ایجاد میشوند، بنابراین بازیگرانی که در پایین نام آنها را خواهیم آورد ممکن است بزرگترین فیلمهای تاریخ را خلق کرده باشند؛ همه میدانند کار بر روی یک فیلم ساعتهای کاری طولانی و برداشتهای متعددی را شامل میشود اما این بازیگران رنجی به مراتب بیشتر از این موردهای نرمال را تحمل کردهاند، اغراق نیست اگر صحنه فیلمبرداری را برای آنها بیشتر شبیه به محلی جهت تحمل شکنجه فرض کنیم!
این بازیگران نقش خود را در شرایطی بازی کردند که اگر هر فرد عادی به جای آنها بود به دنبال نزدیکترین در خروجی جهت ترک این پروژه میگشت، بسیاری این بازیگران را با توجه به شرایط متحمل شده دیوانه میدانستند اما باید اعتراف کرد این میزان از تحمل درد و رنج ناشی از عشق به کار و تعهدشان به پروژه مورد نظر است.
در ادامه با بازیمگ همراه باشید تا برخی از بازیگرانی که در طول فیلمبرداری شرایط وحشتناکی را متحمل شدند بشناسید.
پیتر ولر
پیتر ولر سابقه طولانی و پرافتخاری در سینما و تلویزیون دارد، اما یکی از موفقترین نقشهای او که برای همیشه این بازیگر را با آن به یاد میآوریم نقش الکس مورفی یا روبوکاپ (پلیس آهنی - RoboCop) است؛ تولید فیلم کلاسیک RoboCop که در سال 1987 ساخته شد چندان هم راحت نبود.
ولر طی مصاحبهای که با خبرگزاری Ain't It Cool News داشت توضیح داد لباس مخصوصی که او در این فیلم برتن داشت توسط گروهی حرفهای و با کمک مونی یاکیم طراحی شده بود؛ این لباس بسیار دیر برای او فرستاده شد در نتیجه این بازیگر مجبور شد تمرینات مربوط به حرکات پس از تبدیل خود را بدون این لباس انجام دهد. وقتی که در نهایت این لباس به دست او رسید همه متوجه شدند تمرینات انجام شده صرفا اتلاف وقت بوده است، پوشیدن این لباس ده ساعت زمان برد و بعد از پوشیدن ولر در آن عملا بیحرکت بود.
قبل از اینکه تمام عوامل به این نتیجه برسند کار با لباس مورد نظر امکانپذیر نیست، تنها در یک صحنه برای فیلمبرداری از این لباس مخصوص استفاده شد؛ در آن زمان بین عوامل پشت صحنه اختلافات شدیدی به وجود آمد، این اختلاف بین کارگردان پروژه پال ورهوفن، چهرهپرداز راب باتین، نویسنده ادوارد نومیر (که در آن زمان بسیار جوان بود و حماقت مخالفت با ورهوفن را درک نمیکرد) و همچنین رییس کمپانی Orion Pictures یعنی مایک مداوی وجود داشت. مایک سرانجام تهدید کرد اگر این افراد راهحلی برای مشکل ایجاد شده پیدا نکنند تولید این پروژه را متوقف خواهد کرد.
ورهوفن حاضر بود همه را اخراج کند! حضور گروه تولید در این پروژه به یک نخ بند بود، سپس با پیشنهاد ولر یاکیم برای نجات پروژه فراخوانده شد؛ او با خونسردی بینظمی موجود در گروه تولید را از بین برد و آنها را سازماندهی کرد، سپس طی یک آخر هفته لباس مخصوص را اصلاح کرد و بعد از آن دو هفته زمان گذاشت تا حرکات جدیدی در صحنه برای روبوکاپ طراحی کرده و آنها را جهت اجرایی کردن به ولر آموزش دهد. بنابراین اگر فیلم RoboCop یکی از فیلمهای موردعلاقه شماست از یاکیم تشکر کنید که آن را نجات داد.
لئوناردو دیکاپریو
شرایط بیرحمانهای که کاراکترها در فیلم The Revenant به کارگردانی الخاندرو گونسالس اینیاریتو متحمل شدند بسیار واقعی بود و فریب سینمایی در آن رخ نداد؛ این کارگردان تصمیم گرفت تا برای فیلمبرداری این پروژه از سرزمینهای خشن آلبرتا در کشور کانادا استفاده کند، طی زمان تصویربرداری این فیلم دمای آن منطقه خیلی کم به بالای صفر درجه میرسید و اکثر زیر صفر بود.
قبل از اکران عمومی این فیلم گفته شد ارتباط بد و ضعیف بین تهیهکنندگان و عوامل پشتصحنه نزدیک بود باعث توقف روند این پروژه و یا حتی کنسل شدن آن شود؛ بسیاری از عوامل خود را برای تحمل چنین شرایط آب و هوایی سختی آماده نکرده بودند که در نهایت به همین دلیل ایناریتو مجبور شد تا تولید این پروژه را به مدت 5 هفته متوقف کند. (سرما باعث شده بود که دوربینها کار نکنند)
اسکتمن کراترز و شلی دووال
هر بازیگری که تاکنون با استنلی کوبریک بزرگ کار کرده باشد احتمالا از دو کلمه برای توصیف این کارگردان استفاده میکند: یکی از آنها «نابغه» است و دیگری را نمیتوان در اینجا ذکر کرد و نوشت؛ تعداد کمی کارگردان سختگیر چون کوبریک و عوامل تولید سختگیرتری چون عوامل تولید فیلم The Shining در تاریخ سینما وجود دارند، این فیلم در منطقه اقلیمی سرد و سرپوشیدهای فیلمبرداری شد، میزان فشار بر روی افراد این پروژه در آن زمان زبانزد همه بود.
این کارگردان بازیگر اسکتمن کراترز (ایفاگر نقش دیک هلورن) را کاملا در هم شکست؛ بعد از 40 برداشت از صحنهای که کاراکتر او کشته میشود کراترز در هم میشکند و با چهرهای گریان فریاد میزند: «آقای کوبریک شما چه میخواهید؟» اما این وضعیت در مقابل شرایطی که شلی دووال متحمل شد هیچ است.
این کارگردان به طور پیوسته از نوع بازی این بازیگر انتقاد میکرد و به شکل بیرحمانهای شرایطی ایجاد کرد تا دووال وضعیت پراسترس و مغشوشی را درست به مانند فیلمنامه اثر سپری کند؛ او حتی صریح به بازیگرانش دستور داد تا برای دووال دلسوزی و همدردی نکنند، از این رو دووال را در محدودیت کامل به لحاظ احساسی قرار داد. طی صحنهای که کاراکتر این بازیگر یعنی وندی تورانس تلاش میکند که با یک چوب بیسبال جلوی جک را بگیرد و او را بترساند 127 برداشت تا زمانی که کوبریک از آن خوشحال شود انجام شد، این یک رکورد جهانی برای یک صحنه با دیالوگ محسوب میشود. دووال طی فیلمبرداری 500 روزه این پروژه بارها گریه کرد و کوبریک نیز طی این مدت به مانند یک میوه آب او را میگرفت.
طی کتابی که در مورد این کارگردان نوشته شد دووال به طریقی جلوی خود را میگرفت تا او را به هر اسمی صدا بزند، او فقط در جایی گفت: «استنلی بیش از هرآنچه که تصورش را بکنید مرا تحت فشار قرار میداد من هیچوقت به این اندازه در عمرم تحت فشار نبودم؛ این سختترین نقشی بود که من در زندگیام آن را بازی کردم.»
اد هریس و مری الیزابت ماسترانتونیو
جیمز کامرون یکی از کارگردانان مشهور دنیای هالیوود محسوب میشود، فیلم The Abyss به کارگردانی کامرون که در سال 1989 تولید شد خاطرات خوشی را برای بازیگران اصلی این مجموعه یعنی اد هریس و مری الیزابت ماسترانتونیو به همراه نداشت و این بازیگران هنوز از یادآوری مشکلات پشتصحنه این فیلم رنج میبرند؛ بخش بسیاری از فیلم باید زیر آب فیلمبرداری میشد که عملی شدن چنین چیزی مشکلات گستردهای را برای عوامل تولید و بازیگران پروژه به وجود آورد.
بازیگران و عوامل تولید پیوسته مجبور بودند در شرایطی که هوا کم و فشار آب زیاد است کار خود را انجام دهند، بازیگران جهت صرفهجویی در زمان باید همواره لباس غواصی خیس را بر روی بدن خود حفظ میکردند و حق نداشتند آن را عوض کنند؛ طی یکی از صحنهها در پی تمام شدن هوا و کمبود اکسیژن خود کامرون نزدیک بود جانش را از دست بدهد! چنین اتفاقی برای اد هریس هم رخ داد، او اذعان داشت طی یک صحنه در پی مشکلی که برای کپسول اکسیژن پیش آمده بود، او برای لحاظتی آب و هوا را با هم استنشاق کرد.
ماسترانتونیو نیز طی صحنهای که تقریبا غرق شده بود و سپس نجات یافت و بهوش آمد لحظات بسیار سختی را سپری کرد، فیلمبرداری این صحنه نیز بسیار برای فیلمبرداران دشوار بود؛ قبل از زجر دیدن طی یک صحنه کاملا احساسی و غمناک، ماسترانتونیو لحظات دشواری را سپری کرد. او مجبور بود برای ساعتها سرما و خیسی را در حالتی که لباس زیادی بر تن نداشت تحمل کند و در این شرایط هریس برای احیای او بر روی سینهاش ضربات محکمی زده و نزدیک به صورتش فریاد بلند میزد. این بازیگر به شکل کاملا قاطعانهای اعلام کرد که دوست ندارد دیگر هیچوقت با کامرون همکاری کند زیرا این کارگردان برای امنیت و رفاه بازیگرانش هیچگونه اهمیتی قائل نیست و به همین دلیل هم بازیگران و هم عوامل پشت صحنه بعد از اکران این فیلم چندان علاقهای به آن نشان ندادند.
ند بیتی و برت رینولدز
فیلم Deliverance در درجه اول به خاطر یک صحنه مشقتبار و وحشیانه که شما نیز از آن آگاهی دارید شناخته میشود. اما این دلیل اصلی آن نبود که کارگردان پروژه یعنی جان بورمن اعتراف کرد ساخت چنین فیلمی امروزه ممکن نیست؛ داستان این فیلم در مورد چهار دوست (با بازی جون ویت، برت رینولدز، ند بیتی و رانی کاکس) است که سفری را آغاز میکنند و طی آن در آبهای خروشان رودگردی (نوعی ورزش) میکنند و به این ترتیب به قلب مکانهای دورافتاده و تاریک میروند، همین صحنهی مربوط به رودگردی در آبهای خروشان بود که نزدیک بود گروه بازیگری بورمن را به تکه گوشتهای مختلف تقسیم کند.
این کارگردان طی گفتگو با Guardian گفت: «شما باید برای چنین پروژههایی یک کارشناس داشته باشید تا میزان خطر را برآورد کند اما تنها چیزی که ما داشتیم یک غواص بود و او مجبور بود برای نجات افراد وارد رودخانه شده و آنها را بیرون بکشد. یک روز ند بیتی به درون آب رفت و دیگر بالا نیامد و به نوعی غرق شد، نمیدانم شاید این قضیه نزدیک به دو دقیقه طول کشید؛ من همیشه میترسیدم که یکی از اعضای گروه بازیگرانم در راه این پروژه جان خود را از دست بدهند.»
بیتی در واقع نزدیک بود طی آن حادثه جان خود را از دست دهد اما او تنها شخصی نبود که چنین اتفاقی برایش رخ داد؛ برت رینولدز نیز در خاطرات خود اشاره داشت او نیز تجربهای نزدیک به مرگ را در فیلمبرداری این پروژه از سر گذراند: «من به اطراف نگاه کردم و موج خروشانی را دیدم که به سمتم آمد، سپس در یک لحظه غرق شده و به زیر آب کشیده شدم، به سنگی برخورد کردم و دنبالچهام (نوعی استخوان در بخش انتهایی ستون فقرات) به صدا در آمد، از آن روز تا به امروز هنوز درد آن مرا رها نکرده است. سپس هنگامی که کاملا به بخش پایینی آب کشیده شدم درگیر گردابی شدم که نمیتوانستم از آن خارج شوم، عوامل صحنه تقریبا بعد از 15 دقیقه مشاهده کردند مردی عریان از آب خارج شده است؛ تمام چیزهایی که بر تنم بود پاره شده بود، چکمهها و همهی لباسهایم از بین رفته بودند.»
جاش برولین
فیلم Everest (محصول سال 2015) یک داستان واقعی حیرتانگیز (البته با آزادیهای خاص جهت به تصویر کشیدن صحنههای دراماتیک) است که سرنوشت کوهنوردانی که در سال 1996 تصمیم میگیرند بزرگترین قله دنیا را فتح کنند به تصویر میکشد؛ نزدیک به دو سوم این پروژه در لوکیشن اصلی یعنی کوه اورست فیلمبرداری شد، اگر شما چیزی در مورد این قله بدانید مطمئنا درک خواهید کرد که تا چه اندازه فیلمبرداری در چنین وضعیتی دشوار است و برداشت هر صحنه چه مشکلاتی را در پی دارد. این کوه معمولا افرادی که بخواهند او را فتح کنند به کام مرگ میکشاند، در سال 2017 تنها طی یک هفته 4 کوهنورد جان خود را در این مکان از دست دادند؛ برای بازیگرانی که شامل جیک جیلنهال و جاش برولین نیز میشدند حضور در پروژه کارگردان پالتاسار کورماکور چیزی جز خشونت و خطر در پی نداشت.
با توجه به اینکه دمای این منطقه در طول روز به 30 درجه زیر صفر میرسید گروه بازیگری مجبور بودند علاوه بر لرزیدن به واسطه سرما با کاهش فشار اکسیژن در چنین ارتفاعی کنار بیایند و شبها را کلبههایی کوچک و سرد سپری کنند؛ برولین در مورد شرایط سختی که سپری کرده بود گفت: «با خود گفتم اکنون یخ میزنم، سه روز بود که پاهای خود را حس نمیکردم و چنین طرز فکری کاملا بر من چیره شده بود که یخ خواهم زد اما این دقیقا همان چیزی بود که کارگردان کورماکور آن را میخواست. این کارگردان دیگر نمیتوانست بهتر از این عمل کند او گفت: هیچ چیزی برای یک کارگردان بهتر از بازیگری عصبانی نیست.» کورماکور طی مصاحبهای با Film Journal اعلام کرد: «تا زمانی که کمپانی بیمه به ما اجازه میداد در آن منطقه باقی ماندیم، در واقع شما در چنین شرایط سختی میتوانید بازی بسیار خوبی از بازیگران خود بیرون بکشید؛ بازیگران جهت اینکه از چنین موقعیت سختی سریعا خارج شوند سعی میکنند بهترین بازی خود را به انجام برسانند.»
تیپی هدرن
کارگردان افسانهای آلفرد هیچکاک شهرت بسیاری در مورد سختگیر بودن با بازیگران جوان زن فیلمهای خود داشت، اما بعید است هیچکدام از این بازیگران به اندازه تیپی هدرن ستاره فیلم The Birds (محصول سال 1963) از سمت هیچکاک تحت فشار قرار گرفته و اذیت شده باشند؛ این بازیگر در کتاب زندگینامه خود اظهار داشت هنگامی که او و هیچکاک در یک لیموزین در راه رفتن به محل فیلمبرداری پروژه بودند هیچکاک قصد داشت او را مورد آزار و اذیت جنسی قرار دهد، بعد از اینکه هدرن پیشنهاد بیشرمانه این کارگردان را نپذیرفت هیچکاک بسیار ناراحت شد و سپس نسبت به او سرد شده و خشمگینانه با هدرن برخورد میکرد؛ این بازیگر حتی ادعا میکرد هیچکاک ارتباط و صحبت کردن او با بقیه مردهای سر صحنه فیلمبرداری را در نظر داشت و کنترل میکرد. هدرن سپس اذعان داشت این کارگردان پیشنهادهای خود را چندین بار تکرار کرد اما وقتی متوجه شد او راضی نمیشود همهچیز بسیار برای این بازیگر خطرناک شد.
طی آن صحنه مشهور که پرندگان به کاراکتر این بازیگر حمله کردند قرار شده بود از پرندگان مکانیکی استفاده شود اما هیچکاک تصمیم گرفت به جای آن از پرندگان واقعی استفاده کند؛ هدرن در این مورد گفت: «قفسهایی از کلاغ سیاه و کبوتر در آنجا وجود داشت که مربیان پرندگان در حالی که دستکشهای آهنی تا بازو پوشیده بودند به مدت یک هفته یکی پس از دیگری این موجودات را به سمت من پرت میکردند.» این اتفاق باعث شد تا هدرن از آسیب روحی بدی در آن زمان رنج ببرد، در نتیجه دکتر به او پیشنهاد کرد تا کمی به خود استراحت دهد اما هیچکاک با این موضوع مخالفت کرد؛ هیچکاک در این مورد گفت: «او نمیتواند برای یک هفته استراحت کند، ما شخصی را نداریم که جای او فیلم بگذاریم.» سپس دکتر خطاب به این کارگردان گفت: «تو تلاش میکنی چکار کنی؟ میخواهی او را بکشی؟» هدرن هیچکاک را به خاطر اینکه بعد از آن پروژه مانع حرفه او شده بود مقصر میدانست اما این بازیگر اصرار داشت: «من مدتها پیش از هیچکاک گذشتم و او را فراموش کردم زیرا نمیخواستم اجازه دهم زندگیام به واسطه این موضوع خراب شود.»
بیلی زین و کیت وینسلت
طی یک گزارش از مجله Empire Online بیلی زین به طور خلاصه اشاره داشت هر شخصی که برای امضای قرارداد جهت حضور در پروژه Titanic به کارگردانی جیمز کامرون اقدام کرده بود باید میدانست که وارد چه چیزی شده است؛ این بازیگر سوالات کنایهای جالبی را در این گزارش مطرح کرد: «آیا افراد از اینکه در شرایط خیس و سردی حضور داشتند ناراحت بودند؟ آنها فکر کردند که ما چه فیلمی قرار است بسازیم؟» همه میدانند کامرون تا چه حد کارگردان سختگیری است این سختگیری را با شرایط بسیار دشوار فیلمبرداری پروژه Titanic ترکیب کنید، چنین شرایطی برای بازیگران و عوامل پشتصحنه یک جهنم محسوب میشود. تحت چنین وضعیتی مدیر فیلمبرداری یعنی راسل کارپنتر گفت: «من با خودم فکر کردم خب بهتر است خود را بکشم زیرا نمیتوانم به مکزیک فرار کنم چون اکنون در آن حضور دارم.»
کامرون کارگردانی است که توجه دیوانهواری به جزئیات دارد و اصلا طاقت ندارد ببیند شخصی در این مسیر همجهت او نیست، در نتیجه چنین وضعی شرایط سختی را برای بازیگران و خدمه به ارمغان میآورد شاید آنها در نیمی از فیلمبرداری در موقعیت خیسی و سرما قرار نگرفته باشند اما تیزبینی خود کامرون یکی از موارد طاقتفرسا برای عوامل بود؛ در صحنه فیلمبرداری مصدومیت بسیار زیاد بود، طی یک صحنه این کارگردان تهدید کرد هر شخصی که به حمام برود اخراج خواهد شد و در همین حین گفته شد کیت وینسلت نیز دچار سرمازدگی شدیدی شده بود. اوج شرایط بسیار دشوار در آخرین شب فیلمبرداری و حین جشن پایان پروژه برای عوامل و بازیگران رخ داد، هنگامی که بازیگران و خدمه در این جشن سوپی را خوردند 80 تن از آنها دچار مسموییت غذایی شدند (مادهای مسمومکننده در سوپ وجود داشت) هر شخصی که این کار را انجام داده بود پیدا نشد و در نهایت مشخص نشد چه شخصی بود.
آرنولد شوارتزنگر و کوین پیترهال
فیلم Predator یک فیلم ترسناک و علمی-تخیلی است که مورد استقبال زیادی قرار گرفت اما در حین حال تولید این پروژه مشکلاتی را نیز به همراه داشت که از جمله آن میتوان به اخراج بازیگر اصلی این عنوان یعنی ژان کلود ون دام اشاره کرد، در نتیجه پی اخراج این بازیگر نیاز بود تا هیولای کاملا جدیدی طراحی شود؛ مشکلات بسیار دیگری باعث شد تا در زمان مقرر شده برای تحویل فیلم به صورت کامل تنها نیمی از فیلم آماده شده باشد، چنین اتفاقی باعث شد تا کمپانی توزیعکننده تهدید کند ساخت این فیلم را متوقف خواهد کرد؛ علاوه بر اینها تصمیم کارگردان پروژه جان مکتیرنان برای فیلمبرداری این پروژه در آمریکای مرکزی طی یک تابستان بسیار طاقتفرسا مشکلات را چندین برابر کرده بود.
نیازی به گفتن نیست که طولانی شدن زمان فیلمبرداری و شرایط دشوار موجود اوضاع را برای همه غیرقابل تحمل کرده بود؛ اما این شرایط برای آرنولد شوارتزنگر بسیار سختتر بود. (نه به خاطر گرمای شدید) طی صحنههای شبانه کاراکتر این بازیگر باید در لجن میخوابید (فیلمبرداری در چنین شرایطی سه هفته به طول انجامید) اگر شما در آن زمان شوارتزنگر را میدیدید متوجه میشدید که در آستانهی سرمازدگی قرار داشت، این بازیگر برای به پایان رساندن فیلمبرداری این صحنهها به مشروبات الکلی روی آورده بود.
کوین پیترهال نیز با توجه به لباس مخصوصی که به عنوان غارتگر بر تن داشت لحظات سختی را به هنگام فیلمبرداری سپری کرد، این شرایط هنگام صحنههای مبارزه برای او سختتر نیز میشد پیترهال همچنین حین فیلمبرداری دچار مسموییت غذایی نیز شده بود؛ این بازیگر در مورد چنین شرایطی به Reddit AMA گفت: «من واقعا در پورتو بایارتا مریض شده بود و پیوسته حالت تهوع داشتم.»
نظرات