اولین تجربه از بازی Middle-earth: Shadow of War
Shadow of Mordor را بدون شک میتوان بهترین بازی اقتباسی از کتابهای تالکین دانست. در طول سالیان قبل، ما بازیهای زیادی داشتیم که بر اساس دنیای ارباب حلقهها (اثر پیتر جکسون) ساخته شده بودند اما متاسفانه هیچ یک نتوانستند درخور نام تالکین یا حتی سهگانه پیترجکسون باشند. با این حال، استودیو Monolith Productions با عرضه Middle-earth: Shadow of Mordor در سال 2014 بار دیگر پتانسیل سرزمینهای موردور را به رخِ همه کشید. سیستم نمسیس (هوش مصنوعی داینامیک بازی)، کارکتر تالیون و طراحی زیبای مبارزات و جهان موردور باعث شد تا این عنوان در پایان سال 2014، به یکی از نامزدهای اصلی دریافت جایزه بهترین بازی سال تبدیل شود. هرچقدر که این بازی در بخشهای گرافیک، گیمپلی و ... خوب بود، اما در بخش روایت داستان چندان مورد توجه قرار نگرفت و با یک کلیفهنگر پایانی، دست سازندگان را برای ساخت نسخه دوم باز گذاشت. حالا سه سال از انتشار آن بازی میگذرد و بالاخره پس از حاشیههای فراوان (!) دنباله مستقیم این سری با نام Shadow of War روانه بازار شد. بازی تقریبا از دو هفته قبل عرضه شد و من موفق شدم در این چند روزه داستان بازی را Act II پیش ببرم. چیزی که برایم از همان دقایق اول بازی روشن شد این بود که SoW به هیچ وجه نمیتواند موفقیت نسخه گذشته را تکرار کند! اما چرایی این برداشت را در ادامه با هم بررسی میکنیم.
داستان Shadow of War در ابتدا با یادآوری اتفاقات بازی قبلی شروع میشود و بلافاصله، وقایعِ پس از پایان نسخه اول را روایت میکند. مسئلهایی که در ابتدا توی ذوقتان میزند، شروع به شدت کلیشهایی داستان و کارکترهای مقوایی در ادامه بازی است. چیزی که بازی Middle-earth: Shadow of War به شدت بر روی آن تاکید دارد، روایت کلیشهایی داستان به سبک بلاکباسترهای هالیوودی است و همین موضوع سبب شده تا داستان فاقد پیچ و قوسهای کافی باشد. در کنار این موضوع، تا اینجایی که من بازی را انجام دادم (Act 2)، با شخصیتهای نام آشنای زیادی مثل گالوم، نازگول، شیلاب و ... در طول داستان ملاقات کردهام که همگی شخصیتپردازی خوب و آشنایی داشتهاند. اما از سویی دیگر کارکترهای فرعی زیادی هم در کنار این افراد قرار دارند. مشکل این شخصیتها، مقوایی و تکبعدی بودن آنهاست، طوری که برای کشته شدن هر کدامشان ثانیهشماری میکنید!
گرافیک بازی بر روی PS4 تفاوت زیادی با نسخه قبلی ندارد
اگر SoM را عدد 3 در نظر بگیریم، SoW چیزی در حدود عدد 6 است! دقیقا همه چیز در این نسخه گستردهتر و وسیعتر شده است. از نقشه بازی بگیرید (که از چندین منطقه مختلف تشکیل شده) تا درخت مهارت بازی همگی به شکل محسوسی بزرگتر و متنوعتر شدهاند. چندین نوع ماموریت فرعی، برجها، کالکتیبلها و ... به صورت جداگانه برای هر منطقه جایگذاری شدهاند که برای کامل کردن هر یک، میبایست زمان بسیار زیادی را صرف کنید و با اطمینان میتوان گفت که سازندگان هر ایدهایی به ذهنشان رسیده در دنیای بازی جای دادهاند! اما بدون شک بزرگترین مشکل ماموریتهای اصلی و فرعی بازی، تکراری و خستهکننده شدن آنهاست. همانند سری بازیهای AC، در این بازی هم تقریبا با یک فرمت مشابه ماموریتها روبهرو هستیم. کشتن فلان ارک، نجات دادن یکی از یارانتان و ... از مراحلی هستند که بارها و بارها با آنها برخورد خواهید کرد. با این حال سازندگان سعی کردند با استفاده از یک استراتژی هوشمندانه، بازی را به هر نحوی که شده برای شما تازه نگه دارند. اگر دقت کنید از نقطه شروع بازی شما تنها ضربه زدن با شمشیر، بازجویی کردن از Worm ها (نوع خاصی از ارکها که اطلاعات مخصوصی در دست دارند) و بالا رفتن از در و دیوار را میآموزید. اما هر چه که جلوتر بروید، سازندگان قابلیتها و ماموریتهای جدیدی را در اختیار شما میگذارند. استفاده از این حرکت تا حدودی توانسته تنوع بازی را بهبود ببخشد و هر لحظه منتظر رونمایی از یک قدرت ویژه برای تالیون باشید.
یکی دیگر از مواردی که وسعت بازی را گسترش داده، سیستم Loot است. این مکانیک در نسخه اول بازی بسیار کمرنگ بود و عملا استفاده خاصی از آن نمیشد، ولی در این شماره دائما با آن سر و کار دارید. شمشیر، تیر و کمان، زره و ... از مواردی هستند که میتوانید از طریق کشتن دشمنان یا باز کردن Loot Box ها بدست آورید. طبق رسم بازیهای مشابه، هر آیتم با توجه به قدرت و ویژگیهایش زیر دسته یک گروه مثلا Epic قرار میگیرد. بهترین، کمیابترین و قدرتمندترین این آیتمها، Legendary نام دارد که با رنگ بنفش شناخته میشوند.
نمایی از Skill Tree؛ از دیگر موارد منفی بازی، رابط کاربری پیچیده و بسیار شلوغ آن است
یکی از مهمترین موضوعاتی که قبل از انتشار بازی سر و صدای زیادی کرد، بحث Loot Box ها است. این موضوع حداقل برای من خیلی کنجکاو کننده بود تا ببینم واقعا این جعبهها تاثیری بر روی گیمپلی دارند یا خیر. اول از هر چیز باید بگویم که در بازی کلا دو نوع جعبه سفید و طلایی وجود دارد. صندوقچههای سفید را میتوان با واحد پول درون بازی خریداری کنید که معمولا جنس بنجل از داخلشان در میآید! اما صندوقچههای طلایی تنها با پول واقعی قابلخرید هستند و طبق توضیحات آنها، معمولا هر بار چندین آیتم Legendary را شامل میشوند. آیا خرید لوتباکسها واجب است؟ خیر، اگر کمی صبر و حوصله به خرج دهید، به راحتی میتوانید آیتمهای خوبی را به دست بیاورید. آیا این جعبهها تاثیری بر روی گیمپلی میگذارد؟ بستگی دارد از چه منظری به آن نگاه کنیم. با خریدن Loot Box ها میتوانید در مدت بسیار کمی آیتمهای نایابی را بدست آورید که باعث میشود تا ده ها ساعت در زمان صرفهجویی کنید! به نظر من از آنجایی که اکثر ما بخاطر بخش آفلاین بازی آن را تجربه میکنیم، خریدن این صندوقچهها تاثیر زیادی روی گیمپلی ندارد و میتوانید به راحتی از کنارشان رد بشوید.
از دیگر نکاتی که از همان ابتدای بازی خودنمایی میکند، ارکها هستند. در تمام نقاط دنیای بازی همواره میتوانید دستهایی از ارکها را مشاهده کنید! ارکها، خود از نظر رتبه به چندین دسته مختلف تقسیم میشوند که به ترتیب Captain، Warchief و Overlord نام دارند. جدای از این، هر یک از آنها شخصیت اخلاقی و نقاط ضعف و قوت متفاوتی دارند! بعضی از آنها در هنگام مبارزه قلدر بازی در میآورند و عدهایی دیگر بسیار ترسو یا حتی مهربان هستند. دستهای به آتش حساسیت دارند و گروهی از حیوانات وحشی میترسند! این موارد باعث شده تا شما برای کشتن هر ارک استراتژی جداگانهای در نظر بگیرید و نتوانید با استفاده از یک حرکت، تمامی آنها را از بین ببرید.
بازی Middle-earth: Shadow of War به راحتی میتواند شما را برای ساعات طولانی سرگرم کند. اگر بخواهید تجربه کاملی از بازی داشته باشید و تمامی مراحل را کامل کنید، باید 20-30 ساعتی وقت بگذارید که این مدت زمان برای یک بازی تکنفره، آن هم در این دوره و زمانه، بسیار ارزشمند است. تا به این نقطهایی که من بازی را تجربه کردم، تنها ایراد بزرگ بازی تکراری شدن مراحل و داستان بازی است که امیدوارم با نزدیک شدن به پایان بازی، این مسئله هم رفع شود.
نظرات (6)