تقریبا همه ما در رویاهای شیرین کودکیمان آرزو داشتیم که روزی بتوانیم وارد سرزمینهای افسانهای قصهها بشویم و از نزدیک با کاراکترها و موجودات این سرزمینها ارتباط برقرار کنیم. ایده شکل گیری سری Kingdom Hearts از دل چنین رویاهایی متولد شد. Sora کودکی ماجراجو است که به همراه دو دوست صمیمی اش Kairi و Riku در جزیرهای استوایی زندگی میکند، یک روز این سه دوست تصمیم میگیرند که از طریق قایقی کوچک به سمت سرزمینهای ناشناخته سفر کنند و این سرآغاز ماجراجویی پر رمز و رازی میشود که پای شخصیتهای داستان را به دنیای شیرین انیمیشنهای دیزنی باز میکند. اکنون پس از سالها انتظار بالاخره با عرضه Kingdom Hearts III میتوان ادامه این ماجراجویی هیجان انگیز و منحصر به فرد را تجربه کرد.
برخلاف ظاهر ساده شخصیتها و دنیای بازی، داستان سری کینگدام هارتز اصلا و ابدا ساده و بی تکلف نیست. در واقع در بین عناوین دنباله دار دنیای بازیهای ویدئویی شاید بتوان گفت که سری کینگدام هارتز پیچیدهترین و عجیبترین داستان را از آن خود میکند. بنابراین بشدت توصیه میشود که اگر سایر عناوین این سری را بازی نکردهاید برای درک بهتر از داستان نسخه سوم حتما یک ویدئوی خلاصه از داستان نسخههای قبلی مشاهده کنید. داستان اصلی سری کینگدام هارتز بر اساس تلاش فردی به نام Master Xehanort برای دستیابی به Kingdom Hearts (مکانی که منشا تمام قلبهاست و سرچشمه قدرت بی انتهاست) از طریق برقراری جنگی میان 13 عضو انجمنی به نام Organization XIII و هفت قلب پاک (سورا و دوستانش) است. در طرف دیگر این ماجرا سورا شخصیت اصلی داستان به همراه دوستانش که در مسیر ماجراجوییاش با آنها آشنا میشود، قرار دارند و هدف آنها بازداشتن مستر زیانورت از رسیدن به اهداف شوم خود است. در ابتدای نسخه سوم سورا که اکنون نوجوانی شاداب و سرزنده است به دلیل اتفاقات نسخه قبلی بخش زیادی از قدرت خود را از دست داده است و از این جهت پس از روبرویی با میکی ماوس و استادش Master Yen Sid مامور میشود تا برای بازگرداندن قدرتش (بیدار کردن قلبها) به دنیاهای مختلف سفر کند. او در این مسیر با دو دوست دیرینهاش Donald Duck و Goofy همراه میشود و وارد دنیای انیمیشنهای Frozen ،Toy Story ،Tangled ،Monster, Inc. ،Winnie The Pooh ،Big Hero 6 ،Hercules و فیلم دزدان دریایی کارائیب می شود.
سورا با ورود به هر کدام از این دنیاها با شخصیتهای اصلی آن دنیا آشنا میشود و به آنها کمک میکند تا با موجودات Heartless (بدون قلب) که دشمنان اصلی سری کینگدام هارتز هستند، مبارزه کنند و به اهدافی که دارند دست پیدا کنند. داستان برخی از این دنیاها نظیر سرزمین کورونا (Tangled) و سرزمین ارندل (Frozen) دقیقا داستان اصلی انیمیشن است با این تفاوت که سورا و دوستانش نیز در این داستان نقش ایفا میکنند؛ اما داستان برخی دنیاها نظیر دنیای داستان اسباب بازی و کارخانه هیولاها با داستان انیمیشنها متفاوت است و این دنیاها یک خط داستانی جدید را به تصویر میکشند. کیفیت طراحی شخصیتها، انیمیشنهای مربوط به آنها و صداگذاریشان آنقدر قوی کار شده است که گاهی اوقات نمیتوان کوچکترین تفاوتی بین ورژن موجود در بازی و ورژن موجود در انیمیشن پیدا کرد. از این رو گشت و گذار در این دنیاها به همراه شخصیتهای محبوب دیزنی بسیار لذت بخش است. البته برخی دنیاها مانند دنیای داستان اسباب بازی از نظر روایت داستان چیز زیادی برای ارائه ندارند اما در عوض برخی دنیاها نظیر دنیای کارخانه هیولاها با توجه به اینکه داستانش پس از داستان انیمیشن رخ میدهد، تجربهای بسیار لذت بخش و منحصر به فرد ارائه میدهد.
در کنار روایت مجدد یا جدید داستان دنیاهای دیزنی، داستان مربوط به سورا و دوستانش نیز به آرامی بازگو میشود. در واقع کاراکترهای اصلی داستان به سه دسته تقسیم میشوند. دسته اول Aqua، Terra و Ventus هستند، سه کاراکتر نگهبان روشنایی در جهان بازی هستند و تلاش دارند تا با کمک یکدیگر تبدیل به اساتید استفاده از Keyblade (کیبلید سلاح اصلی بازی است که از ترکیب یک کلید با شمشیر ساخته شده است) شوند. دسته دوم سورا، ریکو و کایری هستند با دسته اول رابطه دوستانه دارند و در تلاش هستند تا با کمک یکدیگر مستر زیانورت را شکست دهند. دسته سوم سه شخصیت Axel، Roxas و Xion هستند که در ابتدا عضو Organization XIII بودند و سرنوشت دو نفر از آنها در ابتدای این نسخه در هالهای از ابهام است. Roxas شخصیتی است که از نظر ظاهری شباهت زیادی به Ventus دارد و زمانی که سورا برای مدتی کوتاه قلبش را برای نجات کایری آزاد کرد این شخصیت به وجود آمد. یکی از دلایل بزرگی که طرفداران بیش از اندازه منتظر عرضه Kingdom Hearts III بودند، مشخص شدن سرنوشت شخصیتهای محبوبی نظیر Roxas، Aqua، Ventus و ... بوده است که خوشبختانه در این نسخه به بهترین شکل به آنها پرداخته شده است . نکتهای که در مورد داستان کینگدام هارتز باید به آن توجه کرد این است که داستان این سری از هیچگونه منطقی پیروی نمیکند و آنقدر اتفاقات عجیب و غریب در آن رخ میدهد که حد و حساب ندارد. البته این مسئله باعث شده که کینگدام هارتز از هر نظر منحصربفرد باشد و بر اساس قوانین ساختگی دنیای خودش پیش برود، چیزی که امروزه کمتر شاهدش هستیم. نکته دیگر در مورد داستان، معصومیت کودکانهای است که در روایت آن جریان دارد. از دنیاهای بازی گرفته تا کاراکترها و دیالوگها، همگی به نحوی پرداخته شده اند که از یک کودک چهار ساله تا یک فرد کهنسال به راحتی میتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند. در دنیای کینگدام هارتز خبری از خشونت شدید، دیالوگهایی با لحن تند و مواردی از این قبیل نیست؛ بنابراین کینگدام هارتز را میتوان در دسته عناوینی قرار داد که برای کودکان بسیار مناسب است، اما در عین حال بزرگسالانی که در کودکی یا نوجوانی عناوین قبلی این سری را تجربه کرده اند یا اینکه به دنیای کاراکترهای دیزنی علاقه دارند میتوانند از بازی نهایت لذت را ببرند.
همانطور که پیشتر اشاره شد سلاح اصلی شخصیتهای داستان شمشیری به نام کیبلید است، هر یک از شخصیتهای داستان کیبلید مخصوص خود را در اختیار دارد که از نظر شکل ظاهری، ضربات و قدرتهای ویژه با یکدیگر متفاوت هستند. سورا با گذر از هر دنیای بازی کیبلید مخصوص به آن دنیا را بدست میآورد؛ قدرت هر کیبلید با دو فاکتور Strength (قدرت) و Magic (جادو) مشخص میشود. بازی برای مبارزه با دشمنان ابزارهای زیادی در اختیارتان قرار میدهد و از همین رو آزادی عمل زیادی در نحوه مبارزه با دشمنان وجود دارد که منجر میشود مبارزات بازی از ابتدا تا انتهای بازی بسیار جذاب و لذت بخش باشند. در گوشه سمت صفحه چهار دستور وجود دارد که سورا با استفاده از آنها میتواند به شیوههای مختلف مبارزات را کنترل کند. اولین گزینه ضربه زدن با کیبلید است، دومین گزینه استفاده از جادو است، سومین گزینه استفاده از آیتمها و چهارمین گزینه که Link نام دارد با پر کردن نوار سلامتی سورا، یکی از شخصیتهای دیزنی نظیر سیمبا، آریل و استیچ را برای کمک به سورا در مبارزه احضار میکند. هر کدام از روشهای مبارزه خود شامل جزئیات فراوانی هستند، به طور مثال هر کدام از کیبلیدهای بازی پس از فرود آوردن تعداد مشخصی ضربه به دشمنان امکان تغییر شکل پیدا میکنند و ضربات متفاوتی به آنها اضافه میشود و پس از تبدیل به فرم نهایی میتوان با یک حمله استثنایی ضربات مهلکی به دشمنان وارد نمود. طراحی کیبلید های بازی آنقدر خلاقانه و هنرمندانه انجام شده است که میتوان این اسلحهها را در زمره بهترین اسلحههای ساخته شده در تاریخ بازیهای ویدئویی قرار داد، به جرات میتوانم بگویم که نصف بیشتر جذابیت گیمپلی بازی به خاطر وجود کیبلیدهای متنوع و خاص آن است.
علاوه بر ضربات فیزیکی کیبلیدها امکان استفاده از جادوها را نیز به سورا میدهند؛ رعد و برق، طوفان، کولاک و حملات آبی و آتشین جزو جادوهای اصلی بازی هستند. با پیشرفت در بازی کم کم به ورژن ارتقا یافته این جادوها دست خواهید یافت که در مقایسه با قبلیها مقدار بیشتری MP (مانا پوینت) مصرف میکنند. یکی دیگر از فرمانهایی که سورا امکان استفاده از آن را در نبردها دارد Link است. در این حالت یکی از 5 شخصیت محبوب دیزنی را میتوان برای کمک به سورا احضار کرد. طراحی این شخصیتها و نحوه مبارزه با آنها بسیار هوشمندانه انجام شده است. با فرا خواندن سیمبا، سورا روی یال او سوار می شود و با حملاتی زمینی و هوایی دشمنان را با غرشهای آتشین سیمبا از بین می برد. آریل با ایجاد حفرههایی در زمین و شیرجه زدن به موقع سورا در آنها با حملات آبی دشمنان را مورد هدف قرار میدهد و رالف با ایجاد بلاکهای ساختمانی روی هم و تخریب آنها در زمان نیاز به نبرد دشمنان میرود.
سیستم مبارزات بازی به قابلیتهای بالا محدود نمیشود. یکی از جذابترین و دوست داشتنیترین مکانیک های بازی حملات گروهی سورا به کمک دانلد، گوفی و کاراکترهایی است که در دنیاهای مختلف با آنها آشنا میشود. این حملات که امکان استفاده از آنها به صورت تصادفی به بازیکن داده می شود شامل گستره وسیعی از مینیگیمهای خلاقانه میشوند که هر کدام گیمپلی مخصوص به خود را دارند. به طور مثال میتوانید با Woody و Buzz سوار یک موشک شده و با آن موشک به دشمنان حمله کنید، با دانلد و گوفی سوار فنجانهای چای جادویی شوید یا به کمک مایک و سالی با یک جیغ ترسناک دشمنان را تضعیف کنید و سپس مایک را به طرف آنها پرتاب کنید تا حسابشان را برسد. علاوه بر این حملات گروهی امکان استفاده از Focus Gauge (نوار تمرکز) برای نشانه گرفتن همه دشمنان و آزاد کردن یک حمله قوی وجود دارد. در مجموع سیستم مبارزات بازی بسیار لذت بخش و دلپذیر است و به سختی تکراری میشود. علاوه بر این اگر از طرفداران سرسخت عناوین نقش آفرینی شرقی باشید میدانید که آشپزی و پخت غذا یکی از بخشهای ثابت اکثر این عناوین است. کینگدام هارتز نیز از این قاعده مستثنا نیست و میتوانید با ورود به رستوران کوچک Remy، موش سرآشپز به پختن انواع غذاهای لذیذ بپردازید. برای پخت هر غذا نیاز به موارد اولیه آن دارید که در دنیاهای مختلف بازی یافت می شود، با جمع آوری این موارد اولیه و انجام یک سری مینیگیم مختلف که در آن رمی سورا را از طریق موهایش کنترل میکند میتوانید بشقابهای خوشمزهای را طبخ کنید که خوردن آنها پیش از مبارزات باعث بالا رفتن قدرت سورا میشود. علاوه بر این اگر بتوانید تمامی آیتمهای منوی اصلی را با کیفیت Excellent آماده کنید، رستوران رمی تبدیل به یک رستوران 5 ستاره میشود و کیبلید مخصوص سرآشپز را به عنوان هدیه دریافت خواهید کرد.
بیاید کمی هم در مورد گشت و گذار در دنیای بازی صحبت کنیم. هر یک از دنیاهای بازی به شکل متفاوتی طراحی شده اند، برخی از دنیاها مانند دنیای Toy Story و Tangled معمولا مسیری خطی را برای روایت داستان به کار میبرند، این در حالی است که محیط دنیای Big Hero 6 و دزدان دریایی کارائیب تقریبا حالت Open World دارد. این مسئله به خصوص در دنیای دزدان دریایی کارائیب بسیار خودنمایی میکند. یک نقشه بزرگ در اختیار شماست و میتوانید با کشتی خودتان جزیرههای فراوان دنیای بازی را کشف کنید، با کشتی های دشمن مبارزه کنید، یا اینکه به همراه دانلد و گوفی وارد دنیای اسرارآمیز زیر آب شده و آزادانه آبهای اقیانوس را درنوردید. در دنیاهای بازی آیتمها و نشانههای متنوعی برای پیدا کردن وجود دارد که مهمترین آنها نشانههای میکی ماوس است. این نشانهها که در سراسر بازی پراکنده شده اند را میتوانید با بیرون آوردن دوربین گوشی هوشمند سورا ثبت کنید؛ به ازای ثبت میزان مشخصی از این نشانهها آیتمهایی کاربردی دریافت خواهید کرد. علاوه بر این نشانهها تعداد زیادی مینیگیم کلاسیک در گنجینههایی پنهان در هر یک از دنیاهای بازی قرار دارد که با پیدا کردنشان میتوانید آنها را از طریق گوشی هوشمند سورا بازی کنید؛ این مینیگیمها اگرچه چندان پیچیده نیستند اما تداعی کننده حس نوستالژیک عناوین قدیمی هستند که زمانی روی کنسولهای دستی قدیمی بازی میکردیم.
یکی از مزیتهای استفاده از محتوای لایسنس شده (دیزنی) این است که این محتوا نباید کوچکترین تغییر منفی یا گمراه کننده را در مورد شخصیتها یا دنیای مورد نظر به همراه داشته باشد. از این جهت شاهد طراحیها و انیمیشنهای با ظرافتی هستیم که در برخی موارد نمیتوان کوچکترین تفاوتی بین آنها و انیمیشنهای دیزنی پیدا کرد. طراحی محیط و شخصیتهای داستان بسیار دقیق و با جزئیات انجام شده است، از این رو میتوان به بهترین شکل ممکن با آنها ارتباط برقرار کرد. شاید در مراحل ابتدایی بازی از این حجم از شباهت ظاهری تعجب کنید اما مطمئنا زمانی که به دنیای دزدان دریایی کارائیب برسید متوجه میشوید که جلوههای بصری بازی صرفا به بازسازی انیمیشنها محدود نمیشوند و موتور بازی قادر است چیزی در حد یک فیلم سینمایی تمام عیار را به تصویر بکشد!
رعایت جزئیات در محتوای لایسنس شده فقط به جوانب ظاهری محدود نمیشود از این رو شاهد صداگذاری شخصیتهای محبوب دیزنی توسط صداپیشههای اصلیشان هستیم که همین مسئله ارزش بالایی به تجربه بازی اضافه میکند. البته صداگذاری برخی از شخصیتها نظیر وودی توسط صداپیشه اصلی انجام نشده است اما با این حال بسیار به آن نزدیک است (هرچند از نظر من به عنوان یک طرفدار سرسخت تام هنکس، چندان راضی کننده نبود). موسیقی متن بازی توسط آهنگساز خوشنام نسخههای قبلی، Yoko Shimomura ساخته شده است که در کارنامه خود آثار درخشانی نظیر Street Fighter II: The World Warrior و Super Mario RPG را دارد. موسیقی متن بازی شامل قطعاتی گوش نواز و به خاطر ماندنی است که از نظر ریتم و متن ترانه دست کمی از آثار مشهور دیزنی ندارند.
شاید این جمله اندکی کلیشه و تکراری به نظر برسد اما حقیقتا Kingdom Hearts III جزو آن دسته از عناوینی است که مشابه آن را به سختی میتوان پیدا کرد؛ قدم گذاشتن در دنیای زیبای انیمیشنهای دیزنی، همراه داشتن دانلد و گوفی به عنوان دوست و همراه، استفاده از کیبلیدهای شگفت انگیز به عنوان سلاح اصلی، داستانی بسیار پیچیده اما در عین حال دوست داشتنی، آشپزی در رستوران موش سرآشپز و از همه مهمتر لبخند کاریزماتیک Sora همگی جزو دلایلی هستند که باعث تبدیل Kingdom Hearts III به عنوانی منحصربفرد و تکرار نشدنی شده اند. اگر حس میکنید که از دیدن این فاکتورها در یک بازی نقش آفرینی ژاپنی لذت میبرید مطمئنا از تجربه این بازی پشیمان نخواهید شد.
نظرات (2)