ادای دین به ساختههای قدیمی فقط مختص بازیهای ویدئویی و خصوصاً عناوین مستقل نیست و به طور کلی موضوع جدیدی هم در عالم هنر به حساب نمیآید، مثلاً تعداد زیادی از هنرمندان دوران رنسانس هم در کارهای بزرگ خود، از آثار بازمانده از دوران باستان الگو برداری میکردند. در سالهای اخیر، در کنار ساختههای مستقلی که حرفهای کاملاً جدیدی در دنیای بازیسازی مطرح کردهاند، شاهد خیل عظیمی از آثاری بودهایم که با استفاده از المانهای آشنای آثار مشهور سالهای خیلی دور، بازیهایی جدید و قابل احترام ساختهاند. یکی از عناوین دستۀ دوم، بازی The Eternal Castle [Remastered] است که واژۀ ریمستر در کنار نام آن یک شوخی بامزه از سوی سازندگانش است. در ادامه خواهیم دید که تیم کوچک سازنده تا چه حد توانسته اثری در خور نامهایی که منبع الهامشان بوده بسازند.
به دلیل تلاش بیش حد از سازندگان به داشتن طراحی بصری مشابه بازیهای کامپیوتری دهۀ 1980، متنی که پیشزمینۀ داستان را توضیح میدهد، به سختی قابل خواندن است اما با کمی تلاش و نازک کردن چشمان خود، متوجه میشویم داستان در سالهای انتهایی هزارۀ سوم رخ میدهد که حملات تروریستی مختلف، جلوی پیشرفت بشریت در امر اکتشاف سیارههای دیگرِ کهکشان را گرفته و جنگهایی که به دنبال این اتفاقها رخ داده، باعث شده تا بشرِ ساکن در کرۀ زمین به دوران زندگی قبیلهای بازگشت پیدا کند. از جانب یکی از گروههای ساکن در خارج از زمین که از این حوادث جان به در بردهاند، تیمی به قصد جمعآوری منابع به زمین ارسال شده اما بعد از مدتی ارتباط آنها با مرکز فرماندهی قطع میشود و حالا مخاطب باید در قالب قهرمان داستان، به زمین سفر کرده و علت مسائل پیش آمده را بررسی کند اما در لحظه نزدیک شدن به زمین، موشکی به سفینه شما اصابت کرده و مجبور به فرود اضطراری میشوید.
داستان به خوبی توانسته حس و حال بازیهای دوران اوج کامپیوترهای Apple II را زنده کند که معمولاً روی سوژههای فانتزی یا علمی-تخیلیِ متأثر از آثار سینمایی و ادبی همعصر خود مانور میدادند. وجود 4-5 محیط بسیار متفاوت که برای انجام مأموریت مجبور به مراجعه به آنها هستیم، نشان از طراحی فکر شدۀ فضاسازی داستان دارد و دیالوگهای حاشیهای به همراه فایلهای متنی مختلف که در گوشه و کنار این محیطها پراکنده شدهاند، شرایط موجود را به خوبی برای مخاطب روشن میکنند، فقط این طراحی بصریThe Eternal Castle است که باعث میشود تقریباً در همه حال از خواندن متون یا درک کامل برخی حوادثی که پیش روی ما در جریان هستند، عاجز باشیم.
واضحترین منابع الهام این بازی بدون شک Prince of Persia و Another World هستند به طوری که بخشهای خاصی از The Eternal Castle به طور کامل یادآور بخشهایی از دو بازی ذکر شده هستند. تعداد دفعاتی که در این عنوان شکست میخورید نسبتاً زیاد است اما هر شکست، چیز تازهای برای آموزش دارد و مقدمۀ کار به خوبی از پس آموزش این اصل مهم برآمده است. گیمپلی را میتوان به 5 مرحلۀ مختلف تقسیم کرد که هر کدام سبک و سیاق خاص خود را دارد مثلاً در یکی از آنها، در میانۀ میدان جنگ بین دو گروه قرار میگیرید و با استفاده از سلاحهای گرم است که از اکثر مخاطرات این موقعیت عبور میکنید؛ در محیط دیگر، همانند نسخههای کلاسیک شاهزاده پارس تمرکز بر مبارزه با سلاحهای سرد و پرهیز از تلههای محیطی است. تمام بخشهای این مراحل، پر از راههای مخفی هستند که با استفاده از آنها میتوان مراحل را به شیوههای متفاوتی به پایان رساند و حتی آیتمهایی پیدا کرد که بر تواناییهایی مثل مخفیکاری، هدفگیری و ... اثر مثبت دارند. با وجود ظاهر ساده و کوتاهی کلی، با گیمپلی پر و پیمانی طرف هستیم که به خوبی از ساختار عناوین کلاسیک استفاده کرده است.
همانطور که در ابتدا اشاره شد، واژۀ ریمستر به عنوان شوخی استفاده شده و در دنیای واقعی اثری به نامThe Eternal Castle هرگز منتشر نشده و این نامگذاری صرفاً یک ترفند تبلیغاتی به جهت ایجاد آمادگی در مخاطب برای رو به رو شدن با طراحی هنری کار است. سازندگان در ساخت تصاویری شبیه عناوین 4 دهه قبل کاملاً موفق عمل کردهاند اما نکتۀ مهم اینست که این میزان از زیادهروی به کار آسیب زده و با واژۀ ریمستر هم در تضاد است. در این سالهای وقتی عنوان کلاسیکی ریمستر میشود، دستی هر چند کوچک به سر و روی آن کشیده میشود تا برخی محدودیتهایی که ممکن است مانع لذت بردن از کار شود، از محصول حذف شود اما تلاش سازندگانThe Eternal Castle در شباهت کامل به ساختههای کلاسیک، سبب شده تا تصاویر و خصوصاً نوشتهها وضوح لازم را نداشته باشند که این مسئله، اثری کاملاً منفی روی لذت بازیکن دارد و حتی باید اضافه کرد که عناوین دهۀ 1980 هم تا به این اندازه از محدودیت پیکسل و انیمیشنهای غیردقیق رنج نمیبردند. صداگذاری و موسیقی متن هم در راستای طراحی همین حالت کهنگی بوده که بسیار عالی از آب درآمده و شخصاً تمام مدت منتظر بودم که مثل آن ساختههای قدیمی، اصوات تولید شده توسط بازی به جای تلویزیون از طریق خود کنسول (به نیابت از کیس کامپیوتر) به گوش برسند.
اگر از ایراداتی که طراحی بصری ایجاد کرده فاکتور بگیریم،The Eternal Castle تجربۀ جذابی است که در طول مدت زمان خود، مراحلی سرگرمکننده و با ساختارهای گیمپلی کاملاً متفاوتی را به مخاطب ارائه میکند که چند لایه بودن این مراحل به همراه رازهای مختلفی که در گوشه و کنار آنها پنهان شده، باعث میشود که ارزش تکرارپذیری خوبی هم داشته باشد.
نظرات