بررسی بازی Martha is Dead

 اگر دنبال اثری می‌گردید که روایت‌کننده یک مرگ است و شمارا وادار به کشف حقایق می‌کند، این عنوان می‌تواند برای شما جالب باشد. اما مشکلاتی که در ساخت این بازی وجود دارد، به‌قدری هستند که دیگر گیمر‌ها را کمی اذیت و نا امید کند. در ادامه با نقد و بررسی بازی Martha is Dead با بازی مگ همراه باشید.

بازی Martha is Dead روایت‌گر داستانی روانشاسانه در سال 1944 است که در کشور ایتالیا جریان دارد. زمینه‌ای که با جنگ گره خورده و مرگ خواهر کارکتر داستان ما، آن هم به‌صورت راز‌آلود و عجیب باعث شده تا پیش‌زمینه تاریکی بر اثر حاکم شود. LKA، استودیو سازنده این اثر توانسته خالق داستانی باشد که روی کاغذ، پتانسیل بالای در ایجاد صحنه و دیالوگ‌پردازی دارد و می‌تواند ذهن مخاطب را برای مدتی طولانی درگیر خود نگه دارد. با این حال متاسفانه این شرکت بازی‌سازی نتوانسته از تمام توانایی‌های این داستان استفاده کند و جای‌خالی نکاتی به‌شدت ارزشمند احساس می‌شود. مواردی که درصورت برطرف شدن، این اثر به یکی از بهترین بازی‌های مستقلی که می‌توانستید تجربه کنید بدل می‌شد.

شروع داستان نه‌چندان درست، درکنار دیالوگ‌های مرده و بی‌حس، چنان ضربه‌ای به این عنوان وارد کرده‌اند که به معنای واقعی کلمه کلیات داستان اصلی حیف شده است. عدم توانای خلق حس ضعف، ناراحتی یا غم، خوشحالی و بغض در مخاطب کاملا صد راه برقراری ارتباط میان مخاطب و بازی شده است. با وجود صحنه‌سازی‌های خوب در خیلی از نقاط بازی، اما عدم پرداخت درست به برخی سکانس‌های کلیدی یا ساده، کاملا ضعف استودیو سازنده این اثر را نمایان می‌کند. دیالوگ‌های کلیشه‌ای و غیرطبیعی برخی صحنه‌ها، صرفا وارد حافظه کوتاه مدت شما می‌شوند و به‌زودی هم از یاد خواهند رفت و دیگر قرار نیست تا سال‌ها از آن مکالمات یاد کنید. هرچند که بازی با خلق به‌شدت خوب مکان‌هایی که بازی در آن‌ها جریان دارد، توانسته ذهن گیمر رو درگیر خود بکند. اما خشک و بی‌روح شدن بازی پس از مدتی، به‌دلیل کمی تکراری شدن برخی فعالیت‌ها و روتین‌های مشخص درکنار عدم استفاده سازنده از محیط‌های تاریک و ترسناک به بهترین شکل این اتفاق رخ داده است. هرچند که روایت بازی رفته رفته درشما حس هیجان و پیشرفت‌های کوچک را ایجاد می‌کند، اما هرگز شمارا وادار به تجربه آن نخواهد کرد و کمک شایانی در خسته‌شدن شما خواهد کرد. افت و خیر‌های داستانی اثر نه به‌قدری پرهیجان و استرس می‌شود که این اثر به‌شدت به آن نیاز داشت، نه آن‌قدر پایین می‌آید که از بازی بدتان بیاید.

بازی سعی می‌کند آرام آرام شما را با همه‌چیز آشنا کند، اما روند آموزش گیم‌پلی بازی بسیار کند پیش می‌رود و زمان زیادی را باید برای صرفا دکمه‌زنی خرج کنید. هرچند که گیم‌پلی اثر کند پیش می‌رود، اما خوش‌بختانه موسیقی‌هایی که بازی برای شما اجرا می‌کند، اکثر مواقع گوش‌نواز هستند و صدالبته در بیشتر مواقع جنبه روانی دارند. امکان تبدیل کردن عکس‌ها در اتاق تاریک، ابتدا جذاب به‌نظر می‌رسد. اما رفته رفته به‌شدت خسته‌کننده می‌شود و مینی‌گیمی که برای آن درنظر گرفته‌اند بسیار ساده و خسته‌کننده طراحی شده است. درادامه نیز گیم‌پلی بازی بسیار روند تکراری به‌خود می‌گیرد و به انجام روال مشخصی بسنده می‌کند. هرچند که بازی سعی می‌کند با روی کار آوردن پازل جذاب تلگراف کمی از تکرار اثر کم کند. با این حال تلگراف هم طراحی چندان مطلوبی ندارد و دفترچه آموزشی که بازی برای شما تعبیه کرده، خود نیز نیازمند آموزشی جداگانه است. خود من هم با مراجعه به گوگل توانستم بیشتر با سازوکار کدهای مورس آشنا بشم و پس از آن براساس دفترجه راهنمای بازی از آن مرحله عبور کنم.

شاید  نوبت آن باشد تا از موسیقی‌های بازی صحبت کنیم. موسیقی menu بازی به‌شدت گوش‌نواز است و هنگامی که اولین بار وارد آن می‌شوید بسیار لذت خواهید برد. درکل موسیقی‌های بازی که ساز‌های ایتالیایی در میان آن‌ها گوش شما را نوازش خواهد کرد، واقعا خوب استفاده شده‌اند و شاید بهترین نکته مثبت کامل بازی محسوب شوند. هرچند که پیش‌تر گفتم صداگذاری‌ها باوجود آنکه در سکان‌های معمولی خوب هستند، اما در مواقع حساس و مرگ شخصی دیگر به شکل خوبی بیان نمی‌شوند.  با وجود نورپردازی خلق مکان‌های بسیار زیبا در بازی، اما همچنان مشکلاتی از منظر فنی به اثر وارد است. بازی از نظر فریم بهینه‌سازی کاملی نشده و در بسیاری مواقع می‌توانید افت فریم چشم‌گیری را مشاهده کنیم. یا حتی ممکن است شاهد کرش کردن یا دیرلود شدن بافت‌ها باشیم که این موراد به‌ندرت پیش می‌آیند. با این حال جلوه‌های بصری و انیمیشن‌هایی که در اثر تعبیه شده قابل قبول هستند.

 درنهایت باید گفت این عنوان مشکلات بسیار زیادی در خود دارد و این ایراد‌ها، کاملا جلوی تجربه خوب شما را می‌گیرند. مشکلاتی که به تجربه داستانی اثر هم ضربه وارد کرده‌اند و این بدترین اتفاقی است که می‌تواند برای یک اثر داستان‌محور رخ دهد. با این حال کسانی که تاحد زیادی به بازی‌های روانشناسی و جنایی علاقه دارند، احتمال آنکه با این بازی ارتباط برقرار کنند کم نیست.