نویسنده: قاسم ممتاز شنبه، 02 دی 1396
ساعت 17:48

نقد و بررسی فصل اول سریال Dark

4.67 از 5

داستان، بررسی و نقد فصل اول سریال Dark شبکه Netflix

در این چند وقت اخیر، در ابتدای تمام سریال‌های خوبی که تماشا کردم، لوگوی آشنای Netflix (نت فلیکس) خودنمایی می‌کرد. شبکه‌ی تلویزیونی اینترنتی که علاوه بر عرضه‌ حجم قابل توجهی از محصولات متنوع در حوزه‌ی رسانه از دیسک‌های فیزیکی گرفته تا تولیدات سینمایی و تلویزیونی، استانداردهای سفت و سختی دارد تا کیفیت محتوایی که به مخاطبش ارائه می‌دهد بالاتر از سطح متوسط باشد.

بعد از تماشای دومین فصل از سریال چیزهای عجیب (Stranger Things) که نقد و بررسی مفصلی از آن در بازی‌مگ موجود است، به دنبال نمونه‌ی مشابه با فضایی نزدیک به این سریال بودم تا بطور کاملا اتفاقی به فصل اول سریال Dark برخوردم. لوگوی نت فلیکس (Netflix)، میانگین امتیاز بالای 8 از مخاطبین وبسایت معتبر IMDB و همینطور فضاسازی نسبتا مرموز این سریال که با تماشای تریلر معرفی Dark احساسش کردم، و البته پیشنهاد یکی از دوستان خبره در این زمینه، دلایل بسیار خوبی بودند تا Dark را تماشا کنم. فقط یک مشکل وجود داشت. سریال Dark برای مخاطب ژرمن و با زبان آلمانی ساخته شده که یعنی علاوه بر غیبت هنرپیشه‌های سرشناس و نام آشنایی هالیوودی که در این قبیل پروژه‌ها حضور دارند، کاراکترها هم با زبان آلمانی صحبت می‌کنند! اما آیا این موضوع یک نقطه ضعف به‌شمار می‌آید؟ نمی‌دانم!

اتمسفر سریال Dark در اولین اپیزود، بیشتر فضایی وهم آلود در قالبی جنایی پلیسی است. به محض شروع داستان، درگیر ماجرای مفقود شدن نوجوانی از شاگردان مدرسه‌ی شهر «ویندن» می‌شوید. اتفاقی که به نظر اهالی این شهر کوچک که کم‌کم متوجه می‌شویم اغلبشان هیچ وابستگی به آن ندارند، نادر است. از طرفی ماجرایی ماوراءالطبیعه که ارتباطی با غارهای باستانی موجود در زیر شهر ویندن دارد هم در حال وقوع است. صداهای زوزه مانندی که از غارها به گوش می‌رسد، کشته شدن پرندگان و حیوانات مختلف به دلیلی نامعلوم که همگی علاوه بر از دست دادن کامل اندام شنوایی‌شان، از ترس مرده‌اند و اتفاقات مرموزی که در نیروگاه نزدیک شهر در حال وقوع است، بر بار پیچیدگی وهم‌آلود Dark می‌افزایند تا سریال از همین ابتدا دست به غربال مخاطبانش بزند! سریال Dark، برخلاف Stranger Things، با دنیای فانتزی و حس ترسی که بیشتر اضطراب و کنجکاویست تا وحشت؛ فضایی سرد و اتمسفری غیر قابل فهم دارد به ‌گونه‌ای که ممکن است بعد از تماشای بیش از 5 اپیزود از 10 اپیزود فصل اول، هیچ ایده‌ای در رابطه با خط داستانی و اتفاقاتی که در حال وقوع هستند و جایگاه شخصیت‌ها در این هزارتوی نامفهوم نداشته باشید. اما هنر داستان پردازی سریال تاریکی در این است که با تعداد زیادی کاراکتر دخیل در هسته‌ی ماجرا و بدون پرداختن به هرکدام از آن‌ها شما را رها نمی‌کند. بلکه با روندی صعودی و با پیشرفت در خط داستانی کم‌کم به تمام سوالاتی که در ذهن مخاطب ایجاد می‌شود پاسخ می‌دهد.

نقد و بررسی سریال Dark (تاریکی) - حیواناتی که مرده‌اند

حیواناتی که بی دلیل مرده‌اند!

همانطور که اشاره کردم، ماجرا با گم شدن نوجوانی از دانش‌آموزان دبیرستان ویندن شروع می‌شود. مردمانی که به خوبی می‌دانند چطور ظاهری دلسوزانه به خود بگیرند و همدردی کنند، پلیس‌هایی که تمام تلاششان را می‌کنند و خانواده‌ای که از روند تحقیقات رضایت ندارند، مجموعه‌ای آشنا و قالبی معمولی برای یک فیلم یا سریال پلیسی است تا اینکه یکباره ورق بر‌می‌گردد. کم‌کم بر تعداد این بچه‌های گم شده بدون اینکه سرنخی از آن‌ها پیدا شود افزوده می‌شود و از طرفی دیگر زمزمه‌هایی در رابطه با تکرار ماجرایی مشابه که در 33 سال قبل رخ داده به گوش می‌رسد. اتفاقی که تبدیل به هسته‌ی اصلی داستان سریال Dark می‌شود. کودکی که 33 سال قبل به شکل مشابهی گم شده و هرگز پیدا نشده است، ماجرایی را به یاد بزرگترها می‌آورد که از یادآوری آن طفره می‌روند. تکرار چرخه‌ی زمان!!

نقد و بررسی سریال Dark (تاریکی)- پرونده‌های حل نشده

پرونده‌های حل نشده!

فرضیه‌ی سیاه‌چاله‌های زمانی انیشتین که داستان سریال بر اساس آن نوشته و شکل گرفته است، کم‌کم در روند وقوع اتفاقات شهر ویندن نمود پیدا می‌کند تا اینکه یکی از شاگردان مدرسه که در ابتدای سریال پدرش خودکشی کرده و مادرش شرایط مالی-عاطفی نابسامان و گذشته‌ی پر ایرادی دارد، به کمک غریبه‌ای مرموز راه ورود به سیاه چاله‌ی زمان را پیدا می‌کند و ...

شخصیت‌های موجود در سریال Dark همگی به یکدیگر وابسته هستند و اعضای زنجیری از علت و معلول را تشکیل می‌دهند که فهم آن ممکن است بیشتر از 6 اپیزود زمان نیاز داشته باشد. پس به روند قصه‌گویی سریال اجازه بدهید تا کارش را انجام بدهد و شما را با خودش همراه کند. داستانی که نقش‌های سریال تاریکی (Dark) از آن الهام گرفته شده بر اساس فرضیه‌های علمی و کاملا قابل باور نوشته شده که این موضوع مخاطب را وادار به تخیل می‌کند.

اگر من در این شرایط قرار بگیرم چه خواهم کرد؟

فضاسازی شهر و نقش آفرینی هنرمندانه‌ی هنرپیشه‌ها بقدری خوب است که بعد از دیدن چند اپیزود باعث می‌شود شکی که در ابتدا بواسطه‌ی آلمانی بودن زبان سریال برای دیدن تاریکی (Dark) داشتید را کاملا فراموش کنید. کلاف سردرگم داستان و ارتباط بین نقش‌ها که بعد از باز شدن گره‌های داستانی شما را وادار به تحسین می‌کند از یک طرف و باورپذیری ماجرا که به لطف اتمسفر مناسب و بازی خوب هنرپیشه‌ها رخ می‌دهد از طرف دیگر شما را به فکر فرو می‌برد. آیا سیاه‌چاله‌های زمان واقعا وجود دارند؟

سریال تاریکی (Dark) علاوه بر سرگرم کنندگی که بخوبی از عهده‌ی آن برآمده، خط فکری موازی را هم دنبال می‌کند که شاید نقطه‌ی ضعف آن باشد. در رابطه با علت و معلول تحلیل‌های زیادی وجود دارد که حتی برهان علیت بر پایه‌ی آن استوار است اما تاریکی (Dark) با اشاره‌ای زیرکانه به همین نظلم علت و معلول، اراده‌ی انسان و حتی وجود نیرویی برتر بعنوان پروردگار را زیر سوال می‌برد. اینکه آینده به گذشته و گذشته به آینده وابسته است و فقط خط زمان است که سرنوشت افراد را تعیین می‌کند و همگی برای ما مقدر شده بدون اینکه حق انتخاب آدمی در نظر گرفته شود به بحثی قدیمی در رابطه با جبر و اختیار بر می‌گردد که به اعتقاد من سریال Dark برای ورود به آن فقط بر اساس فرضیه‌ای که درست بودنش هنوز ثابت نشده صلاحیت لازم را ندارد. این موضع را در یکی از سکانس‌های سریال تاریکی که نوجوان قهرمان داستان می‌تواند تغییری اساسی ایجاد کند اما این تغییر نباید انجام شود بخوبی مشاهده‌ خواهید کرد.

نقد و بررسی فصل اول سریال Dark از netflix

گذشته به آینده را می‌سازد و آینده گذشته را‌ !

پایان فصل اول به گونه‌ای رقم می‌خورد که نوید وجود فصلی دیگر را می‌دهد و تایید روز گذشته‌ی سخنگوی نت فلیکس (Netflix) به ما اطمینان می‌دهد که این اتفاق خواهد افتاد. در هر صورت سریال Dark شاید به اندازه‌ی سریال‌های دیگر پر زرق و برق نباشد و هنرپیشه‌هایی با ظاهر آراسته در آن وجود نداشته باشند اما یکی از سریال‌های بسیار خوبی است که دیدن آن به شدت توصیه می‌شود.

  • هیچ نظری یافت نشد
لطفا برای ثبت نظر خود وارد شوید و یا ثبت نام کنید.